لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

انگار یک زنبور قرمز قلبم را نیش زده، جایش هم ورم کرده و خوب نمی‌شود!

نوشتن جایگزین خوبی برای غصه است، آدم را آرام می‌کند.

دلم می گیرد از غم‌قصه تو

دوشنبه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۶، ۱۰:۳۴ ب.ظ

   دوتا دختر عمه داشتم که حالا انگار هرگز نداشته‌ام‌شان. عکس پروفایلشان را نگاه می‌کنم و اشک توی چشمم جمع می‌شود و دلم هُری می‌ریزد. ما، شاید اصلا شبیه هم نبودیم اما چگونه می‌شود آدم‌های نزدیک را دوست نداشت؟ آدم هایی که به هرحال یک‌جوری به تو وصل اند. 

   من، فکر می‌کنم به دیدن دوباره‌شان و دلم پر از شوق می‌شود. همیشه دوست داشتن‌های ساده ریشه‌دار ترند. عشق‌های آتشین بیشتر شاخ و برگ اند، زود از خاک جدا می‌شوند و مدتی در هوا تازه می‌مانند و دست آخر هم خشک می‌شوند. دوست داشتن‌های ساده را اگر هم بکنی، ریشه‌های برجا مانده جوانه می‌زنند.

دختر عمه ها


+ طلاق چیز خوبی نیست. این را می‌دانم که بارها شنیده‌اید ولی یکبار هم از من بشنوید و جدی بگیرید. طلاق، دوری چندین احساس گرم از هم است.

+ آن که بزرگتر است امسال کنکور داشت، آن که کوچکتر است توی این عکس حسابی قد کشیده و بزرگ شده است، شاید بزرگتر از من:) هرچند صدای کودکانه و شیطنت‌های دوست‌داشتنی‌اش هنوز جلوی چشمم است.

  • ۹۶/۰۵/۱۶
  • زنبورِ ملکه

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.