لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

انگار یک زنبور قرمز قلبم را نیش زده، جایش هم ورم کرده و خوب نمی‌شود!

نوشتن جایگزین خوبی برای غصه است، آدم را آرام می‌کند.

پدیده‌ای به نام دل‌گرفتگی

پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۶، ۱۲:۰۰ ق.ظ
شام اومدیم پارک. همه چیز خوب بود سرشب. کمک کردم ساندویچ گرفتیم. بعد نشستیم خوردیم تو پارک. اما کم کم همه چی عوض شد. بغض اومد لحظه‌هارو گرفت. نمیدونم چرا. شایدم بتونم حدس بزنم. بچه‌هارو آوردم استخر توپ. تکیه دادم به نرده. هوا خنکه ولی سنگینه. باد میخوره به چادرم. اشک درست نزدیک گوشه چشممه. بغض دارم. لبام میلرزه. نفس عمیق می‌کشم. به بچه‌ها لبخند مصنوعی می‌زنم. 
    از اون دل‌گرفتگی‌های خانمان سوز دارم که میزنه به سرت همه چیزو حذف کنی. دلم می‌خواد برم یه گوشه تو تاریکی زانوهامو بغل کنم و کل آب بدنم رو زار بزنم. احساس تنهایی عمیق. بی‌کسی. بی پناهی. درد. درد روح. نفس عمیق. نفس عمیق. نفس عمیق.
  • ۹۶/۰۶/۰۲
  • زنبورِ ملکه