دارکوب، جشنواره فیلم فجر
چهارشنبه, ۱۸ بهمن ۱۳۹۶، ۰۹:۱۶ ب.ظ
همیشه فکر میکنم به اینکه گذشته آدمها دست از سرشان بر میدارد یا نه؟ اصلا اگر من هم گذشتهام را فهمیدم یعنی خودم را درک کردم و بخشیدم و گذشتهام را کنار گذاشتم، گذشته گریبان مرا نخواهد گرفت؟ یک روز بعد از گذشت سالها وقتی گذشتهام جلوی من سبز شد میتوانم از آن دفاع کنم؟ یا جرئتش را دارم که به اشتباهاتم اعتراف کنم؟ آنوقت با پشیمانیام چه میکنم؟ اصلا میتوانم سالها بعد با گذشتهام روبهرو شوم؟
اینها سوالاتی ست با تکرار پیدرپی کلمه گذشته. باید قبول کنیم که گذشته باری ست بر دوش همه ما. هیچجوره هم نمیشود از زیرش شانه خالی کرد. هرچقدر هم آدم خوبی شده باشیم گذشته بد پابرجاست و حتی اگر خداوند مارا ببخشد گذشته پابرجاست و ممکن است یک روز برگردد به زندگیمان. البته اینکه اصل و نسب همه چیز خداست و مهم خداست تنها دلیلی ست که میشود با گذشته کنار آمد وگرنه گذشته برای بعضیها بار سنگین و غیر قابل تحملی ست. بماند که مشخص نیست آینده چقدر متاثر از گذشته است...
دارکوب روایت برخورد آدمها با گذشتهشان بعد از سالهاست. آنجا که همه چیزهای کهنه تازه میشود و همه چیز دوباره مرور میشود. چیزهای جدیدی رو میشود و آدمها رودررو میشوند. دارکوب روایت آدمهای خاکستری ست که حتی کریهترینشان بخشی از انسانیت هنوز در وجودش هست. روایت ما آدمها در یک بحران به نام روبهرو شدن با گذشته تاریک زندگیمان.
+ دوستش داشتم. عالی نه ولی فیلم خوبی بود. اواخر فیلم گریه کردم و خودم را حس کردم در غالب انسان ناتوان در تغییر گذشته و البته امید به آینده. هر سه بازیگر اصلی فیلم بازی قابل قبولی داشتند. بیشتر از بازیگران و کارگردانی و فیلمبرداری، فیلمنامه توجه مرا جلب کرد. خوب است که فیلم آدم را فکری کند.