به خانه برمیگردیم
چهارشنبه, ۱۶ اسفند ۱۳۹۶، ۰۷:۵۳ ب.ظ
حرفهای زیادی برای نوشتن دارم، اما این روزها ترجیح میدهم زیاد ننویسم. البته وقت کافی هم نداشتهام. حالا روی صندلی اتوبوس نشستهام و منتظرم حرکت کند. برگشتن به خانه آغاز فصل جدیدی ست. بعد از به سختی آمدن به ترمینال با دوتا چمدان و یک کوله پشتی، نمازخواندن و گذاشتن چمدانها در اتوبوس و نهایتا نشستن، انگار یک لول در بازی پیشرفت کردهام. و مرحلههای بعد از فردا در راهاند. زندگی گاهی شبیه بازیِ دلپذیری ست که هرچه سختتر میشود هیجانانگیزتر و جذابتر است.
و اتوبوس حرکت کرد...