لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

انگار یک زنبور قرمز قلبم را نیش زده، جایش هم ورم کرده و خوب نمی‌شود!

نوشتن جایگزین خوبی برای غصه است، آدم را آرام می‌کند.

چیزهای ارزشمند

چهارشنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۷، ۰۷:۲۱ ب.ظ

   من تنها کسی تو اتاق هستم که فردا امتحان داره. بچه‌ها آماده شدن بیرون برن که دیدن کفش مهشید نیست. پس از گشتن و بعد بررسی به این نتیجه رسیدیم که کفش رو دزدیدن. کفش اسپورت مشکی و تروتمیزی که مهشید خیلی دوستش داشت و همیشه میاوردش داخل الّا امروز. همین موقع‌ها بود که یهو گالری مخفی فاطمه حذف شد که توش ۶۰۰تا عکس از عمه‌اش* بود. بهش گفتم خب بهش بگو باز برات بفرسته، گفت اون هرعکسی که می‌گیره واسه من می‌فرسته و بعد حذف می‌کنه. یه کم ناله کرد، پا شد تو راهرو راه رفت و بعد هندزفری گذاشت تو گوشش با یه آهنگ غمگین چپید یه گوشه و زد زیر گریه. لابه‌لای گریه هم گفت سگ تو این گوشی، سگ تو این زندگی.

   اولش پیش خودم گفتم این اداها چیه، حالا پسره که نذاشته بره، عکساش حذف شده. به نظرم کار بیهوده‌ای بود. بعدش بیشتر فکر کردم دیدم من خودم هم تقریبا هرروز عزادار یک سری نوشته‌های حذف شده وبلاگ قبلیم و یه وبلاگ دیگه‌ام. به هرحال اون ۶۰۰تا عکس کلکسیون فاطمه از لحظات مختلف زندگی عزیزترین کسش بودن. می‌خوام بگم چیزهای الکترونیک باارزش زیادی وجود دارن. در جریان باشید و دقت کنید.


* اون اوایل فاطمه هر وقت می‌رفت سر قرار، می‌گفت میره خونه عمه‌اش که اهوازه. بعدا که صمیمی‌تر شدیم فهمیدیم مارو می‌پیچونده. از اون به بعد عمه صداش می‌کنیم!


+ وقتی گفت همه عکسا حذف شد من به شوخی بهش گفتم همین که رو صفحه ست نگاه کن. وااای خیلی شوخی بدی بود، هنوز عمق فاجعه رو درک نکرده بودم. خدا منو ببخشه:(

  • ۹۷/۰۳/۳۰
  • زنبورِ ملکه

مشاهدات‌اش

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.