لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

انگار یک زنبور قرمز قلبم را نیش زده، جایش هم ورم کرده و خوب نمی‌شود!

نوشتن جایگزین خوبی برای غصه است، آدم را آرام می‌کند.

فکر می‌کنم گره دنیا با محبت باز می‌شود

يكشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۲۸ ب.ظ
سوپ را با قاشقم هم می‌زنم. بوی زندگی می‌دهد، شبیه غذاهای خشک و بی‌روح سلف نیست. یک قاشق پر می‌کنم. رشته‌ها از قاشق سر می‌خورند. لبخند دهانم باز می‌شود سوپ می‌رود روی زبانم. مزه زندگی می‌دهد. سوپش سیر دارد اما اصلا مهم نیست. احساس می‌کنم مریم مقدسی هستم که یک سبد میوه از بهشت دریافت کرده است.
بهت و حیرت، لبخند ظریف و مزه سیر. چطور می‌شود انقدر مهربان بود؟
زینب برایم سوپ پخته و آورده است.
  • ۹۷/۰۸/۱۳
  • زنبورِ ملکه

دوست‌هایش

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.