فکر میکنم گره دنیا با محبت باز میشود
يكشنبه, ۱۳ آبان ۱۳۹۷، ۱۰:۲۸ ب.ظ
سوپ را با قاشقم هم میزنم. بوی زندگی میدهد، شبیه غذاهای خشک و بیروح سلف نیست. یک قاشق پر میکنم. رشتهها از قاشق سر میخورند. لبخند دهانم باز میشود سوپ میرود روی زبانم. مزه زندگی میدهد. سوپش سیر دارد اما اصلا مهم نیست. احساس میکنم مریم مقدسی هستم که یک سبد میوه از بهشت دریافت کرده است.
بهت و حیرت، لبخند ظریف و مزه سیر. چطور میشود انقدر مهربان بود؟
زینب برایم سوپ پخته و آورده است.