لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

انگار یک زنبور قرمز قلبم را نیش زده، جایش هم ورم کرده و خوب نمی‌شود!

نوشتن جایگزین خوبی برای غصه است، آدم را آرام می‌کند.

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعرهایش» ثبت شده است

شاعر هوای شعر بَرَش داشت یک دفعه

يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۳ ب.ظ

این دقایق بی تو، هرکدامشان سالی ست

هرحقیقتی بی تو، واقعیتی خالی ست

دوری از صدای تو، دوری از تماشایت

چشم را چه کارایی‌ست؟ گوش عضو پوشالی‌ست

در بهار، تنها من، بی ثمرتر از پائیز

هر رسیدنی بی تو، چه رسیدن کالی ست

من زمین‌گیر غم‌هایم، باری از نبودنت بر دوش

بی تو پر زدن رویاست، مرغ، مرغِ بی‌بالی ست

قالی هرچه پا بخورد، ارزشش بیشتر شده است

تو قدم بزن بر من، چشم‌های من قالی ست

تو، من و هزاران حرف، روبه‌روی هم خیره

تا ابد فقط ما، ما... این برای من عالی ست


پنجم خردادماه نودوشش


+ شعرهای قدیمی.

  • زنبورِ ملکه

بیداری مضطرب

دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۶، ۰۴:۲۹ ق.ظ

   الان چهار صبح

من مضطربم و از دل‌آشوبی خوابم نمی‌برد

که یک اتفاق نادر است



تو را هر لحظه کم دارم

در این دریای طوفانی

ولی یادت کنارم هست

و می‌دانم که می‌دانی


+ شاعر هوای شعر بَرَش داشت یک دفعه...

+ به یاد شعر گفتنای سرخوش قدیم، به امید شعر گفتنای دل‌خوش جدید.

  • زنبورِ ملکه