شاعر هوای شعر بَرَش داشت یک دفعه
يكشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۶، ۱۲:۳۳ ب.ظ
این دقایق بی تو، هرکدامشان سالی ست
هرحقیقتی بی تو، واقعیتی خالی ست
دوری از صدای تو، دوری از تماشایت
چشم را چه کاراییست؟ گوش عضو پوشالیست
در بهار، تنها من، بی ثمرتر از پائیز
هر رسیدنی بی تو، چه رسیدن کالی ست
من زمینگیر غمهایم، باری از نبودنت بر دوش
بی تو پر زدن رویاست، مرغ، مرغِ بیبالی ست
قالی هرچه پا بخورد، ارزشش بیشتر شده است
تو قدم بزن بر من، چشمهای من قالی ست
تو، من و هزاران حرف، روبهروی هم خیره
تا ابد فقط ما، ما... این برای من عالی ست
پنجم خردادماه نودوشش
+ شعرهای قدیمی.