لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

انگار یک زنبور قرمز قلبم را نیش زده، جایش هم ورم کرده و خوب نمی‌شود!

نوشتن جایگزین خوبی برای غصه است، آدم را آرام می‌کند.

حکایت یک تفریح خانوادگی: آشغال جمع کنی

شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۶، ۱۱:۳۳ ق.ظ

   دیروز به اصرار مامان برای نهار سراب بودیم. خیلی خوش گذشت. از آن خوش‌هایی که سالی چندبار می‌گذرد. سراب‌های کوچک و بکر - که در آن کمتر سازه‌های انسانی می‌بینی - ویژگی‌های خوب زیادی دارند. اول اینکه کمتر شلوغ اند و دوم که یک طبیعت لطیف و پاک اند و سوم هم اینکه آنجا آنتن ندارد! هرجایی که آنتن ندارد جای بخصوصی ست. این را از من داشته باشید و یادتان بماند.

   نمی‌خواهم از جزئیات به دردنخور دیروز بنویسم که البته همه‌اش به درد من میخورد اما به درد شما نه. موضوع اصلی همان آشغال جمع کنی ست. با بابا توی آب قدم می‌زدیم که ببینیم ماشین را می‌شود از کجا در آورد که یکهو بابا را جو گرفت. بابای من یک بابای جوی ست. دست برد و چندتا سفره پلاستیکی که به سنگ‌های توی آب گیر کرده بودند و روی آب شناور بودند که منظره ای خیلی زشت به آب می‌داد، برداشت و همه چیز از همانجا شروع شد.

   یکهو ما شروع کردیم به جمع کردن آشغال‌ها و سراب تمیزتر و تمیزتر شد. واقعا قصدی برای این کار نداشتیم و همه چیز شوخی شوخی جدی شد. من مدام بیشتر و بیشتر کیفور می‌شدم و بابا جدی‌تر می‌شد. تا به خودم آمدم و دیدم یک گونی سبز رنگ را پر کرده ایم. واقعا وضع وحشتناکی بود. نزدیک به 10تا مای‌بیبی توی آب و لابه‌لای سنگ‌ها و کنار آب جمع کردیم. آب پر بود از نایلون و جلد خوراکی و چیزهای پلاستیکی. هر دفعه که خم می‌شدم و چیز جدیدی برمی‌داشتم حس آرامش عجیبی درونم منتشر می‌شد.

۲۰ مرداد آشغال جمع کنی ۲

   چندسالی بیشتر نیست که فهمیدم چقدر تمیزی مرا آرام می‌کند. غالب وقت‌هایی که ناراحتم یا استرس و نگرانی دارم، می‌افتم به جان چیزی که مرتبش کنم و کمی آرام می‌گیرم. از فایل‌های لب‌تاپ و گوشی‌ام گرفته تا کتابخانه و میزم و حتی جالباسی و تغییر دکوراسیون. اصلا مهم نیست چی و کجا. همین که چیزی سرجایش نباشد و بگذارمش سرجایش انگار درونم هم چیزی که سرجایش نبوده مرتب می‌شود. مدتی پیش فیلم "نارنجی پوش" را می‌دیدم و آن را با اعماق جانم حس کردم. وقتی بیرون شما منظم است درونتان هم منظم‌تر می‌شود. امتحان کنید.

۲۰مرداد آشغال جمع کنی ۳

   وقتی به آشغالی سراب نگاه می کردم به این فکر کردم که می‌توانستم رفتگری ساده باشم و حالم خوب بشود از جمع کردن این‌ها. پس باز هم به این فکر کردم که مهم نیست چه کاره می‌شوی. کار کردن وقتی خودت را همراهش کنی آرامش است. خیلی هایمان درونمان اینطوری ست. آشغالی ست که سال‌ها خالی نشده ست. بهتر است بیرون و درونمان را پاک کنیم تا همه چیز درست شود.

۲۰مرداد آشغال جمع کنی

+ بابایی بشوید که دست دخترش را می‌گیرد و توی آب راه می‌رود و خم میشود تا پاکیزگی به طبیعت بدهد. دخترها اینطور بابایی را دوست دارند :)


+ و بعد از این همه نوشتن مشخص است که به ندرت اتاقم اینجوری ست. نگارنده کمی از انتخاب رشته پریشان است...

اتاق یک انتخاب رشته کننده


+ می‌شود خواهش کنم کار قشنگ دیروزمارا تکرار کنید؟ مطمئن باشید با یک بار امتحان کردن مشتری می‌شوید :)

  • ۹۶/۰۵/۲۱
  • زنبورِ ملکه

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.