لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

انگار یک زنبور قرمز قلبم را نیش زده، جایش هم ورم کرده و خوب نمی‌شود!

نوشتن جایگزین خوبی برای غصه است، آدم را آرام می‌کند.

ورق زدن شماره های گذشته، فهیمه رحیمی

سه شنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۵، ۰۹:۱۰ ب.ظ


چون این ماه داستان همشهری رو از دست دادم تصمیم گرفتم یه ورقی به شماره های اول آرشیوم بزنم چون میدونستم نخونده زیاد دارم. و یه چیز جالب کشف کردم:


شماره سی ام آذر نود و دو " بست سلر " در بخش یک نفر درباره رمان نویس مشهور فهیمه رحیمی از زبان چهار راوی ست. فهیمه رحیمی ای که علاقه ای به مصاحبه و شناخته شدن نبود و خواندن این نوشته پس از مرگش خیلی جذاب است.


البته من فکر نکنم رمان خاصی ازش خونده باشم ولی شهرتش رو کاملا یادمه. من زیاد به رمان ایرانی علاقه نداشتم اما دختر عمه ام مدام فهیمه رحیمی می خوند و مثلا دوتا متکا میذاشتیم و نیم متر اونطرف تر من، اون دراز کشیده بود و فهیمه رحیمی می خوند و من بربادرفته می خوندم. خیلی جذاب بود خودندن این بخش. درست مثل بخش یک نفر که درباره قیصر امین پور بود.


شاید ی روز بخش های جالبش رو نوشتم همینا.
  • ۹۵/۱۰/۲۱
  • زنبورِ ملکه

ارسال نظر

تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.