لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

این قسمت: پایان

لانه‌زنبوری

انگار یک زنبور قرمز قلبم را نیش زده، جایش هم ورم کرده و خوب نمی‌شود!

نوشتن جایگزین خوبی برای غصه است، آدم را آرام می‌کند.

خوب بودن سخت نیست

شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۵، ۰۷:۵۲ ب.ظ


" داشتم از خیابون رد می شدم که دیدم یکی صدام میکنه. برگشتم دیدمش که جلو بستنی فروشی ایستاده. بهم با دست علامت داد که بیا. خیلی بچه بودم شاید کلاس دوم مثلا. رفتم پیشش. با دوستاش بودن. نشوندم و برام بستنی خرید پولشم داد. ینی میخوام بگم منو که دید نگفت ولش کن. اومد بیرون صدام کرد. من اگه جاش بودم شاید خودمو میزدم به اون راه. خیلی مهربون بود. " #یک_عموی_شهید
  • زنبورِ ملکه

حاج بابا جانم جایت خیلی خالی ست

شنبه, ۱۱ دی ۱۳۹۵، ۰۵:۳۸ ب.ظ
هروقت می رفتیم پارک کشاورز حاج بابا می گفت یک جای خاص بشینیم. جایی بود که نور خیلی کم بود. اما کسی نمی توانست روی حرف حاج بابا حرف بزند. آنجا می نشستیم چون قبلا زمین حاج بابا بود. قبل از اینکه آن را به همراه چند کشاورز دیگر اهدا کند تا همه زمین ها در کنار هم بشود اولین پارک شهر. نمی دانم اصرارش برای چه بود اما میدانم آنجا را خیلی دوست داشت و جای دیگری در پارک نمی نشست. یادم باشد هروقت رفتم پارک سری به آن قسمت بزنم.
  • زنبورِ ملکه

صبرمیکنم هنوز

جمعه, ۱۰ دی ۱۳۹۵، ۱۲:۲۶ ق.ظ
حال خوب وقتی کمیاب است آدم کمی بی حوصله می شود، کناری ایستادن و صبرکردن برایش سخت میشود. درد، سنگینی نگاه اطرافیان وحرفهای گاه وبیگاه عزیزترین انسانهای زندگی ات از سر عصبانیت نیست، درد از اینها مهیب تراست. اما کیست که دردی نکشیده باشد؟مگر کودکی که در شکم مادرش از همان جاده ای که آمده برگشته و وارد بزرگراه شلوغ دنیا نشده. مثل بچه ای که نیامد و دل مادرم را ریش کرد. من تحمل این دردهارا دارم. شبیه همان باری که دلم غصه نارفیقی را مدام توی گوشم میخواند و من هم دل تنگم را با آه های پیاپی و گریه های یواشکی آرام می کردم. این بار هم صبر میکنم. آن دفعه دو سال طول کشید تا به دلم گفتم تمامش کن رخت عزا بکن. این بار ولی رویم نمی شود هرچند دوسال گذشته است...
  • زنبورِ ملکه

در وصف نیاید

چهارشنبه, ۸ دی ۱۳۹۵، ۰۳:۱۹ ب.ظ
هر قدر هم من از خوبی چهارشنبه ها و کلاس خطاطی عزیزم بنویسم باز هم کمه. امروز :جزئیات امتحان خط مبتدی و متوسط، شعر کودک و نوجوان، خاطرات سربازی و کرمون دوباره:) ، شعر لری و وصف تفنگ، استاد فرشچیان و دستش و مشهد، کاغذ اصل خوشنویسی و سیاه مشق و روش خوندنش ...هفته دیگه صاحب یه قلم تازه میشم. و یادم باشه حتما یه روز قلم هامو معرفی کنم اینجا.
  • زنبورِ ملکه
درمان پریشانی من فکر وصال است هرچند رسیدن به تو یک امر محال است
  • زنبورِ ملکه